نگاهی به نمایش «زندانی خیابان نواب» کار هوشمند هنرکار

13 اسفند 1396
«زندانی خیابان نواب» «زندانی خیابان نواب»

زیستن در شرایط ویژه

«نیل سایمون»، درام‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی، در ایران و در بین دوستداران نمایش، نام‌آشنا و محبوب است. چند نمایش‌نامه او در دهه ۱۳۸۰ ترجمه و روانه بازار شده و برخی هم بر صحنه رفته‌اند. قلم ساده، روان و انتخاب موضوع‌های به‌ظاهر بی‌اهمیت در زندگی روزمره، تم مشترک اغلب آثار این نمایشنامه‌نویس است که برخی آثارش به مدد دو مترجم - آهو خردمند، بازیگر برجسته سینما و تئاتر و شهرام زرگر که او نیز از بازیگران سینما و تئاتر محسوب می‌شود - ترجمه‌شده و از سوی دو ناشر- نیلا و افراز- به مخاطبان ایرانی شناسانده شده‌اند.

نمایش «زندانی خیابان نواب» که برداشت آزادی است از نمایش‌نامه معروف سایمون «زنـدانی خیابان دوم»؛ منتشرشده در ۱۹۷۲، این روزهــا در سالن کوچک خانـه تئاتر بر صحنه است. «هوشمند هنرکار»، طراح و کارگردان نمایش، کوشیده متن را چنان آداپته کند که اگر نام سایمون بر پیشانی نمایش نبود، اغلب مخاطبان خیال می‌کردند با متنی صد درصد ایرانی درباره مشکلات آپارتمان‌نشینی، به ویژه برای زوج‌های تنها روبه‌رو هستند.

هنرکار، نام دو شخصیت اصلی را به ناصر و ثریا تغییر داده و ماجرا را از آپارتمانی در خیابان دوم به بزرگراه نواب چنان‌که در معرفی‌نامه آمده «خیابان نواب» برده، حتی برای باورپذیری نشانی‌های دقیقی در مورد جایگاه این آپارتمان در طبقه سیزدهم تقاطع نواب - کمیل اشاره و درعین‌حال جابه‌جا حال‌وهوای تهران امروز را به متن تزریق کرده است. باوجوداین نوع مناسبات این زوج میان‌سال با خود و همسایگان، هم یادآور درام‌های اجتماعی دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی آمریکاست، ازجمله کارهای «تنسی ویلیامز» و «آرتور میلر» از یک‌سو و کمدی‌های اجتماعی سینمای ایتالیا در دوران پس از نئورئالیسم از سوی دیگر. دعواهای مداوم زوج‌ها، به ویژه با همسایگان و زیرپانهادن مرزهای اخلاقی (نگاه کنیم به فیلم درخشان «یک روز به خصوص» اثر اتوره اسکولا) مضمون اصلی آن آثار است که در این نمایش هم همچنان مورد تأکید قرارگرفته‌اند؛ موضوعی که اتفاقاً در جامعه ما روزبه‌روز دارد به امری شایع و فراگیر تبدیل می‌شود.

بنابراین انتخاب این نمایش‌نامه برای آداپته‌کردن را باید ناشی از ذکاوت «هوشمند هنرکار» دانست؛ کارگردانی کم‌کار، اما گزیده کار که این بار تشخیص داده باید به سراغ موضوعی برود که دردهای مردم ایران در این سال و زمانه را بتوان در لابه‌لایش بیان کرد. کار پیشین او که در همین سال اجرا شد، درباره فلسطین بود. نوع دیالوگ‌نویسی سایمــون به‌راســـتی غبطه برانگیز و درعین‌حال آموزنده است و «هنرکار» کوشیده در این بازآفرینی، همان سبک ‌و سیاق را رعایت کرده و بازنویسی‌هایش کم از اصل نداشته باشند. نوعی طنز سیاه بر کل داستان و ماجراها حاکم است که گاهی نمایش را به مرز گروتسک و گاه به ابسورد نزدیک می‌کند.

 بازی دو بازیگر اصلی؛ یعنی مهدی وثوقی پس از نزدیک به سه دهه غیبت از تئاتر، سینما و تلویزیون، همراه با آزیتا نوری‌وفا گاه از حد بازی‌های متعارف می‌گذرد و به شاهکار نزدیک می‌شود، به‌ویژه در هنگام رودررویی‌ها و ردوبدل‌کردن دیالوگ‌های پرتنش و دشوار که هر دو بازیگر واقعاً از جان مایه می‌گذارند. این البته که یک نمایش تجربی و ساختارشکنانه نیست؛ نمایشی متعارف و تا حدودی کلاسیک یا بهتر بگویم کلاسیک‌مدرن است درباره زیستن در شرایط ویژه.

احمد طالبی‌نژاد