همه آنچه باید درباره کمدی استندآپ (طنز حضوری) بدانید!

طنز حضوری یا طنز ایستاده (استندآپ کامدی) نوعی قالب طنز است که در آن طنزپرداز معمولاً درروی صحنه‌ای به‌طور زنده  مقابل مردم یا حضار، بلندگو به دست می‌ایستد و با گفت‌وگوی مستقیم با آن‌ها شوخی‌هایی را در جلوی آن‌ها اجرا می‌کند تا مردم بخندند.

 با نمایش مجموعه «خندوانه» بینندگان تلویزیون با نوعی از کمدی آشنا شدند که از آن با عنوان کمدی استندآپ (طنز حضوری) نام‌برده می‌شود. اگرچه آنچه در «خندوانه» دیده شد فاصله بسیاری با این نوع از طنز دارد، اما به‌هرحال قدم نخست برای وارد شدن به این مقوله جذاب است. در ادامه خلاصه‌ای از کتاب منتشرنشده دوست گرامی آقای محسن سلیمانی که درباره نوشتن و اجرای طنز و برخی از مسائل و ویژگی‌های طنز حضوری داشته‌اند تقدیم علاقه‌مندان می‌گردد.

 کلیاتی درباره طنز ایستاده

قالب طنز حضوری یا همان تقریباً اجرای تک‌نفره برنامه طنز درروی صحنه، در ایران قالب ناشناخته‌ای بود ولی اخیراً با برنامه خندوانه رامبد جوان  و چند اجرای طنز حضوری  نامش کمی در دهان‌ها افتاده است ولی مشکل این است که هنوز  ما در کشورمان مثل کشورهای غربی -به‌خصوص آمریکا - طنزپرداز حرفه‌ای برای اجرای طنز حضوری نداریم و بیشتر افراد بازیگران و طنزپردازان تفننی هستند یعنی گاهی طنزهای حضوری هم اجرا می‌کنند.  

طنز حضوری یا طنز ایستاده (  استندآپ کامدی) نوعی قالب طنز است که در آن طنزپرداز معمولاً درروی صحنه‌ای به‌طور زنده  مقابل مردم یا حضار، بلندگو به دست می‌ایستد و با گفت‌وگوی مستقیم با آن‌ها شوخی‌هایی را در جلوی آن‌ها اجرا می‌کند تا مردم بخندند.این شوخی‌ها  اغلب چند شوخی به‌هم‌پیوسته (به‌اصطلاح تک‌گویی یا روتین) و دست‌اول است. طنز حضوری درواقع نوعی ترکیب متن با اجرای تئاتری است و طنزپرداز نه‌تنها باید شوخی‌هایش خنده‌دار باشد بلکه اجرای آن‌ها نیز باید بامزه باشد.  به‌علاوه این شوخی‌های طنزپرداز معمولاً قبلاً آماده  و نوشته می‌شود ولی طوری اجرا می‌شود که انگار طنزپرداز فی‌البداهه آن‌ها را می‌گوید. هر برنامه طنز حضوری می‌تواند از 3 دقیقه تا یک ساعت باشد اگرچه معمولاً بین  پانزده دقیقه تا سی دقیقه است ولی اگر در یک ساعت در جلوی مردم  اجرا شود  سختی‌هایی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره خواهم کرد. 

علت این‌که من  جابه‌جا از کلمه معمولاً و اغلب استفاده می‌کنم دلیلش این است که طنز حضوری سبک‌ها و شیوه‌های دیگری نیز ممکن است داشته باشد. مثلاً طنزپرداز ممکن است آن را در تلویزیون یا  جلوی دوربین ویدیو اجرا کند نه در حضور مردم؛ و  به‌جای ایستادن،  بنشیند (مثل مهران مدیری در  شوخی کردم)؛ یا احتمال دارد برخی از طنزپردازها از لطیفه‌های قدیمی یا شوخی‌های ازهم‌گسسته استفاده کنند نه لزوماً پیوسته  مثل اجراهای حمید ماهی صفت که چند تا لطیفه را حفظ می‌کند و روی صحنه می‌گوید؛ حتی بعضی ممکن است یک داستان  یا ماجرای  کوتاه پر از حوادث طنزآمیز را تعریف کنند (مثل خاطره  مهران غفوری در شام ایرانی   درباره  ماجرای اولین باری که به خارج)؛ یا برخی شاید شوخی‌هایشان دسته اول نباشد؛ و بعضی متن‌ها را قبلاً ننویسند؛ و باز گروهی ممکن است به‌جای شوخی‌های به‌هم‌پیوسته از نقیضه‌هایی (مثلاً اجرای خنده‌دار آوازهای خواننده‌ها یا بازنمایی ادای همراه با اغراق یک شخصیت مشهور) استفاده کنند.  باوجوداین، شیوه متعارف در اجرای طنز حضوری همان شیوه‌ای است که در ابتدا گفتم؛ چون طنزپردازها معتقدند ضریب خطر بدعت‌گذاری یا  فاصله گرفتن از شیوه متعارف در طنز حضوری خیلی بالاست و ممکن است به شکست کامل طنزپرداز منجر شود. نکته دیگر مکان اجرای طنز حضوری است. طنز حضوری معمولاً در باشگاه‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها، سالن‌های اجتماعات (مدرسه، دانشگاه، اداره و ...)  و سالن تئاتر و به‌طور زنده اجرا می‌شود ولی باز این نکته نیز چنان‌که اشاره کردم قانون بی‌چون و چرایی نیست چون ممکن است گاهی طنز حضوری در استودیوی تلویزیون، در یک استودیو یا حتی در یک  اتاق در جلوی دوربین ویدئویی اجرا شود. و بالاخره نکته آخر در مورد خود طنزپرداز روی صحنه  است.

گاهی  طنزپرداز متن‌های طنز حضوری‌اش را خودش می‌نویسد و گاهی فقط او متن را روی صحنه مثل یک هنرپیشه  اجرا و آن را جاندار می‌کند. چه متن نویسو مجری طنز ایستاده یکی باشد و چه نباشد،طنزپرداز طنز ایستاده، یک هنرمند کامل، با همان حساسیت‌ها، هوش، نکته‌سنجی  و  طنازی است  و  باید  روی صحنه نواقص متن را با اجرای بامزه‌اش برطرف کند. به‌علاوه متن نویس نیز باید دقیقاً بداند که متن را برای کدام مجری و با چه توانایی‌هایی می‌نویسد. 

مجری طنز ایستاده در ضمن باید سه ویژگی مهم داشته باشد: گوشی تیز، چشمی بینا و تخیلی قوی برای کشف شوخی در اطرافش، توانایی و اراده برای نوشتن یک عالمه شوخی و توانایی برای تشخیص و گزینش شوخی‌های عالی از بین شوخی‌هایی که نوشته است. در برابر طنز حضوری حرفه‌ای ، شبه طنز حضوری یا طنز حضوری سنتی  هم داریم مثل برنامه‌هایی که معمولاً لطیفه‌گوها اجرا می‌کنند. آن‌ها بیست سی لطیفه را از جاهای مختلف جمع‌آوری و حفظ می‌کنند و بعد روی صحنه  با کمک موسیقی و غیره می‌گویند؛ اما طنز  حضوری حرفه‌ای و امروزی با شبه طنز حضوری مثل برنامه‌های ماهی صفت - فرق دارد. من در کتابم به‌طور مفصل توضیح داده‌ام که فرق آن‌ها و نیز معایب طنز حضوری سنتی چیست که از این نکته در اینجا می‌گذرم. 

آیا مجری طنز حضوری باید بازیگر باشد؟

لزوماً نه ولی بهتر است بازیگر یعنی کمدین باشد. طنز حضوری ترکیبی است از اجرای شوخی و شوخی گویی. در طنز حضوری فقط متن نیست که مردم را می‌خنداند  بلکه نوع  ظاهر طنز گو (نوع چهره و اندام؛ مثلاً چهره وودی آلن و اندام چاق هاردی خودبه‌خود خنده‌دار است)، نوع بیان او (فرازوفرود صدا، لهجه، جنس  و لحن صدا و ...) ، نوع زبان بدن او (حرکات دست و بدن) نیز در خنداندن مردم تأثیر زیادی دارد.  بنابراین اگر طنزپرداز از فیزیک، صدا و بازی قوی استفاده کند تأثیر متن چند برابر می‌شود. درواقع طنزپرداز  چوب خشک یا بلندگو نیست و روخوانی نمی‌کند بلکه متن شوخی‌ها را زنده می‌کند. البته می‌توان برخی از این عوامل را نداشت یا به کار نگرفت ولی اگر طنزپرداز بخواهد مردم قاه‌قاه بخندند حتماً باید جنسش جور باشد. 

آیا طنزپرداز طنز حضوری باید قبلاً شوخی‌هایش را بنویسد؟

یک‌بار مهران مدیری می‌گفت تا قبل از برنامه طنز ساعت خوش، در برنامه‌های طنز، متنی وجود نداشت ولی از این برنامه به بعد متن نویسی باب شد. آیا طنز حضوری می‌تواند بدون متن باشد؟ بله ولی در 90 درصد موارد  بهتر است همیشه طنزپرداز از قبل متن برنامه‌اش را تهیه کند. چون اول اینکه طنزگوهای بداهه گو و حاضرجواب که نابغه طنز هستند تعدادشان در دنیا خیلی کم است (البته بیشتر آن‌ها باز با متن قبلی کار می‌کنند). دوم اینکه وقتی طنزپرداز متن می‌نویسد خیالش از جهتی راحت است و از اضطرابش کم می‌شود؛ و باز مجری طنز این‌جوری بیشتر کار یاد می‌گیرد چون ضعف‌هایش را در طنزنویسی با آزمایش و خطا  و تصحیح مکرر متن همواره می‌تواند رفع کند؛ و بالاخره  در این صورت مدیریت دیگر جنبه‌های طنز حضوری مثل اجرا و بازی برای او راحت‌تر می‌شود و تمرکز کارش را روی این قسمت می‌گذارد تا اینکه درصحنه به این فکر کند که شوخی بعدی‌اش چه باشد. با همه این مسائل مجری طنز حضوری باید طوری شوخی‌ها را اجرا کند که انگار دارد فی‌البداهه آن‌ها را می‌گوید نه اینکه قبلاً نوشته یا حاضر کرده است.

 تولید شوخی برای طنزپرداز ضروری است

گفتم که طنز حضوری یعنی تولید متن و اجرای حضوری. برای همین بهتر است طنزپرداز حتماً شوخی نویسی را علاوه بر شوخی گویی یاد بگیرد. طنزپرداز طنز ایستاده هرگز  نباید از لطیفه‌های آماده و شوخی‌های دیگران استفاده کند. چرا؟ چون اگر حاضران قبلاً آن لطیفه یا شوخی را جای دیگر خوانده یا شنیده باشند دیگر نمی‌خندند و  او روی صحنه خیط می‌شود. به‌علاوه بیشتر طنزپردازهای طنز ایستاده معتقدند شوخی‌های شما درروی صحنه باید باهم ارتباط داشته باشند تا بی‌ربطی آن‌ها باعث نشود مردم دچار قطع و وصل احساسی شوند و حوصله‌شان سر برود. برای همین نمی‌شود شوخی‌ها و لطیفه‌هایی پراکنده‌ای را درباره موضوع‌های مختلف مثل جک گوهای مجالس عروسی، ازاینجا و آنجا  جمع کرد و  در یک جلسه گفت. پس تنها راهی که می‌ماند این است که شما شوخی نویسی یاد بگیرید و با گفتن شوخی‌هایتان طنزپردازی منحصربه‌فرد شوید.

 همه می‌توانند شوخی تولید کنند حتی شما!

همه حتی اخموترین آدم‌ها هم می‌توانند شوخی بسازند چون همه می‌توانند بخندند. تا حالا چند بارشده که افراد خانواده، دوستان و همکارها به حرف‌های شما خندیده‌اند. حتماً می‌گویید شانسی بوده. بسیار خوب می‌توانید این توانایی را با آموزش دیدن پرورش دهید. برای پرورش حس خفته شوخ‌طبعی خودتان بد نیست که:

علت خندیدن آدم‌ها را بفهمید

فرمول کلی شوخی‌ها را یاد بگیرید

فنون شوخی سازی را یاد بگیرید

موضوع سوژه‌های جهانی و مهم  شوخی‌ها را بدانید  

 منابع شوخی سازی را بدانید

و بالاخره با قالب‌های شوخی نویسی آشنا شوید(در اینجا کار ما راحت است چون قالب ما، طنز ایستاده است.)

چرا می‌خندیم؟

 آدم‌ها برخلاف موجودات دیگر توانایی خندیدن دارند. شاید اگر علت خندیدن آدم‌ها را بدانید کمی دستتان در شوخی‌نویسی  باز شود(البته خیلی‌ها می‌گویند دانستن علت خنده مردم خیلی به طنزپرداز کمک نمی‌کند). مردم به شش هفت دلیل می‌خندند که  از آن شش هفت دلیل سه تایش یا به عقیده برخی دوتایش (دوتای اولی)، از همه مهم‌تر است:

ما می‌خندیم چون غافلگیر می‌شویم. مثال: «خانمم حافظه‌اش افتضاحه، هیچ‌چیز را فراموش نمی‌کند! ارنی وایز»

ما می‌خندیم چون احساس برتری می‌کنیم. مثال: ما با خواندن این آگهی احساس برتری (باسوادی) می‌کنیم: «به یک فروشنده خانم، ترجیحاً آقا در فروشگاه بزرگ کفش نیازمندیم!»

ما به تناقض می‌خندیم. مثال: گربه از درخت بالا می‌رود و من لبخندزنان پایین آمدن درخت از گربه را به تماشا نشسته‌ام.  پرویز شاپور

 حال باید فرمول شیمیایی  شوخی را کشف کنیم!

در اینجا لازم نیست خیلی به خودتان زحمت بدهید چون فرمول شوخی قبلاً کشف‌شده است و شما هم وقتی جکی می‌گویید ناخودآگاه از همین فرمول استفاده می‌کنید:

فرمول شوخی: مقدمه یا پیش‌فرض (دادن اطلاعاتی به شنونده برای منحرف کردن ذهن او) + واردکردن ضربه‌ای به او (که متناقض با واقعیت است یا درست برخلاف  استنباط یا توقع او از مقدمه شماست).

مثال: مقدمه مرد: عزیزم من به خاطر تو تا آخر دنیا می‌روم!

ضربه آخر زن: پس لطف کن همان‌جا بمان! 

 باید فنون شوخی سازی را بدانیم  

این فنون به شما کمک می‌کند که دائم با غافلگیر کردن مردم، ایجاد تناقض یا حس برتری دادن به آدم‌ها، آن‌ها را بخندانید. تعداد فنون زیاد است (اگر می‌خواهید بسیاری از آن‌ها را بدانید و تمرین کنید به کتاب اسرار و ابزار طنزنویسی(سوره مهر) یا طنزپردازی به زبان ساده من که در انتشارات سروش زیر چاپ است مراجعه کنید.) ولی دو سه تا از آن‌ها را اینجا می‌آورم که اولی لفظی است و دوتای دیگر غیرلفظی:

دست‌کاری اسامی، ضرب‌المثل‌ها و اشعار و عبارات تکراری: مثال: اسامی: پلنگ خیس(فرنگیس)، عالی‌جناب وارفته (عالی‌جناب وارسته)، ترمز خان (به‌جای  هرمز خان)، ضرب‌المثل: هر چه آش بدهی پول می‌خوری(صورت درست: هر چه پول بدهی آش می‌خوری) شعر: سینه خواهم شرحه از فراق / تا بگویم شرح‌حال این الاغ ! / من «کارت»  دارم پس هستم  ــ دکارت! (  جلال رفیع)

اغراق: مثال: مهشید آن‌قدر مؤدب است که به سوسک حمامشان می‌گوید هوشنگ آقا!

وارونه یا برعکس گویی: چندی پیش مردی در آمریکا پای سگی را گاز گرفت. سگ را فوری به بیمارستان بردند و به او واکسن ضدهاری زدند. عمران صلاحی

 آیا موضوع‌های جهانی و مهم برای  شوخی‌ها وجود دارد؟

بله وجود دارد. طنزنویس‌ها یک شعار مهم دارند: با هر چیزی می‌شود شوخی کرد یا درواقع به هر چیزی می‌شود خندید حتی مرگ. اما شوخی با  برخی چیزها  هزینه بالایی دارد(ممکن است صدای مردم دربیاید و طنزپرداز از هستی ساقط شود)ولی  برخی  موضوع‌ها کم‌ضرر است. اصولاً مردم به چیزهایی که برایشان مهم باشد می‌خندند. برخی از این‌ها چیزها  در سطح جهانی عبارت است از شوخی با مشاهیر (موسیقی‌دان‌ها، فوتبالیست‌ها، بازیگرها و خلاصه هر آدم مشهور روز؛ شوخی با سیاستمدارها، شوخی با مشاهیر تاریخی)، شوخی با عقاید گروهی از مردم، شوخی‌های مربوط به جنس زن یا مرد یا جنسیتی و زشت، شوخی با شهرها، روستاها  و اقوام، شوخی با نواقص جسمی و بیماری‌ها، شوخی با اجناس و کالاهای مختلف روز (کلاً هر کالایی که زیاد تبلیغ می‌شود یا مشهور است) و شوخی با خودتان. خیلی از طنزپردازها از ترس(قانون یا مردم) یا به دلایل انسانی یا مذهبی، طرف شوخی با عقاید گروهی از مردم، جنسیتی، شوخی با شهرها و اقوام، شوخی با نواقص جسمی و بیماری‌های آدم‌ها نمی‌روند. در ایران خودمان شوخی با مشاهیر هم خطرناک است مگر اینکه شخصیت مشهوری سعه‌صدر داشته باشد مثل علی داییکه حتی در تلویزیون هم با او شوخی می‌کنند. پس فقط می‌ماند شوخی با کالاها و خودمان  و یا شوخی با موضوعات کلی مثل مرگ.به عقیده طنزپردازان بهترین و کم ضرب‌ترین نوع شوخی، شوخی با خودتان است(البته اگر تحملش رادارید.) اگر نواقص ذهنی(مثلاً خنگی) و نواقص جسمی(مثلاً چاقی) خودتان را دست بیندازید مردم احساس برتری می‌کنند و از ته دل می‌خندند.

 از کدام منابع لایزال برای سوژه یابی و شوخی سازی استفاده کنیم؟

شما می‌توانید از هر منبعی برای شوخی‌نویسی استفاده کنید. هر منبعی که در آن سوژه‌ای آمده که برای مردم مهم است. این منابع می‌تواند چیزهای مختلفی باشد مثل اینترنت، روزنامه‌ها، داستان‌های روز، گفتگوهای تلفنی، تلویزیون، فیلم‌های روز سینمایی، حرف شخصیت‌های مشهور، کتاب‌های روز مشهور، اتفاق‌هایی که شاهد آن هستید یا برایتان رخ می‌دهد و...

 آیا  شوخی‌های قالب طنز ایستاده با شوخی دیگر فرق دارد؟

ازنظر کلی نه. ولی شوخی‌های طنز ایستاده باید اندازه، پیوستگی و چیدمان خاصی داشته باشد. فکر می‌کنم برای این جلسه بحث کافی باشد. دنباله بحث درباره نوع شوخی‌های طنز ایستاده و اجرای طنز ایستاده را می‌گذاریم برای یادداشت بعد. فرض کنید شما یک متن شوخی نوشته‌اید و می‌خواهید آن را  برای خنداندن دیگران جلوی مردم اجرا کنید. لطفاً هول نشوید. کار شما تمام نشده است. شما باید پیش از اجرای طنز حضوری هنوز  کارهایی را انجام دهید و تصمیم‌های مهمی بگیرید.

کارهای پیش از اجرا

قبل از هر چیز باید متن خودتان را با انجام کارهایی برای اجرا متناسب کنید. کارهایی را باید روی متن خود انجام دهید ازاین‌قرار است:

1. متن خود را  ازنظر وحدت‌های سه‌گانه یک‌بار بررسی کنید!

این وحدت‌ها عبارت است از سبک، شخصیت و موضع شما (مضمون) شما. معنی این سخن به‌طور خلاصه این است که شوخی‌های طنزگو یا مجری طنز درروی صحنه باید از این سه نظر بالا انسجام داشته باشند.  

سبک طنزپرداز می‌تواند خاص باشد اما اینکه سبک او چیست بین طنزپژوهان اختلاف وجود دارد. مسلماً سبک هر طنزپرداز طبیعی به وجود می‌آید ولی هر طنزپرداز ممکن است شیوه طبیعیخاص ی روی صحنه داشته باشد.برخی سبک را نوعی محتوای خاص یک طنزپرداز می‌دانند مثلاً یکی به مسائل سیاسی، دیگری به مسائل اجتماعی و سومی به هجو مشاهیر علاقه دارد. گروهی نیز نوع شخصیت طنزپرداز  را سبک او می‌دانند مثلاً یکی روی صحنه آدم خنگ، بدبیار، روشنفکر، روستایی، سوسول یا...است. گروه سوم  نوع فرمول‌های خاص طنزی که طنزپرداز به کار می‌گیرد و حتی برخی نوع وسایل صحنه، پوشش و یا شیرین‌کاری‌های مختلف طنزپردازها درروی صحنه را سبک او می‌دانند.  درواقع برخی می‌گویند سبک طنزپردازها را وسایل آن‌ها(لباس خاص، کلاه،  چیزهایی که همراهشان روی صحنه می‌آورند مثل کلاه، بطری، گیتار، نردبان و...) یا شیرین‌کاری‌هایی که آن‌ها بلد هستند مشخص می‌کند، شیرین‌کاری‌هایی مثل انواع صداهایی که می‌توانند از خود درآورند از حیوانات و آدم‌ها بگیر و بیا تا ماشین‌ها و بوق‌ها و انفجارها؛ مهارت زیاد در تقلید آوازها و جنس صداهای مختلف خواننده‌ها و استعداد شگرف آن‌ها در نقیضه سازی آهنگ‌ها، آوازها، سخنان، رفتارها و اداهای خوانندگان، ورزشکاران، سیاستمداران، هنرپیشه‌ها و دیگر مشاهیر روز... بعضی از طنزپردازها هم معتقدند سبک همان دغدغه‌های شخصی و فردی طنزپرداز است که به زبان طنز ترجمه یا تبدیل می‌شود. مثلاً شگرد طنز وودی آلن در این بود که همیشه قربانی بی‌دست و پای معضلات زندگی خودش بود؛ هنری یانگ مَن همیشه با بدگویی از زنش طنز ایجاد می‌کرد؛ اِرما بامبِک بامعضل خانه‌داری زنان شوخی می‌کرد، طنزپرداز دیگری هم ممکن است همیشه نقایص جسمی یا روانی خودش  را مسخره کند. معمولاً هر طنزپردازی سعی می‌کند از خود شخصیتی خاص درروی صحنه ارائه دهد و بعد تا آخر همان شخصیت بماند(البته این شخصیت ربطی به شخصیت واقعی خود او ندارد). می‌تواند آدمی خنگ، روشنفکر، روستایی(مثل صمد ِپرویز صیاد)، آدمی گوشه‌کنایه زن بامزه، روشنفکری اخمو، آدمی ازخودراضی و لاف‌زن، ملامتگر بدشانس، خالی‌بند، ترسوی دست‌وپا چلفتی، خجالتی و مضطرب، خنگ و پخمه و...باشد. طنزنویسان خود ما کمتر روی شخصیتی خاص کار می‌کنند ولی برخی از کمدین‌های غربی مثل چارلی چاپلین، لورل و هاردی، هارولد لوید، جیم کری، نورمن ویزدوم، جری لوئیس و... شخصیت‌های خاصی خلق کرده‌اند و در همان قالب به کار ادامه داده‌اند. در ایران مثلاً در دنیای عروسک‌ها  کلاه قرمزی، پسرخاله و فامیل دور شخصیتی خاص دارند یعنی صدا، لحن، دیدگاه، رفتارها و اداها و اطوارهای آن‌ها خاص آن‌هاست و در طول نمایش یکدست است. شخصیت خاص را  معمولاً می‌توان باکمی اغراق در جنبه‌ای از شخصیت هر آدمی ایجاد کرد.
غیر از این‌ها موضع طنزپرداز درروی صحنه نیز باید در یک نمایش واحد باشد. مثلاً ممکن است او آدمی ضد فن‌آوری‌های جدید
 یا ضد مادر شوهرها و... باشد؛ اما حق ندارد در یک نمایش با یک شوخی از مادر شوهرها انتقاد کند و در شوخی بعدی همان نمایش از عروس‌ها! این کار تماشاگر را گیج می‌کند. چون موضع و دیدگاه طنزپرداز را نمی‌فهمد.

2. متن طنز خود را به واحدهای شوخی کوچک تقسیم کنید

شما چه یک صفحه متن داشته باشید چه20 صفحه، باید هر سی‌وپنج ثانیه یک‌بار مردم را بخندانید. سی ثانیه یعنی تقریباً اجرای سه سطر شوخی. به زبان دیگر در هر یک دقیقه باید 2 واحد شوخی درروی صحنه  برای مردم بیان کنید. برخی برای برنامه طنز حضوری از یک داستان یا خاطره طنز مداوم استفاده می‌کنند. هرگز نباید از داستانی که کل آن فقط یک شوخی است(فقط در آخر آن حضار می‌خندند) استفاده کرد. چون مردم برای شنیدن داستان صرف به آنجا نیامده‌اند. به‌علاوه داستان‌ها مقدمه‌های طولانی دارند اما مخاطبان ِشوخی نه حوصله و نه تمرکز لازم را برای شنیدن مقدمه طولانی ندارند. تنها استثنا این موضوع آن است که شما خاطره‌تان را به واحدهای کوچک شوخی تقسیم کنید به‌طوری‌که مردم هر 35 ثانیه یک‌بار بخندند. این‌طوری شاید حتی داستان‌پردازی شما طنز شمارا تشدید بکند. مثل خاطره‌ای که مهران غفوریان درباره اولین باری که به سواحل خلیج‌فارس رفت می‌گفت. این خاطره طوری است که شما هر 30 ثانیه یک‌بار می‌خندید تازه داستانی را هم می‌شنوید. بیشتر طنزهای حضوری که من در ایران و حتی برنامه خندوانه شنیده و دیده‌ام از همین نوع یعنی از نوع خاطره‌های طنز است.

3. چیدمان شوخی‌ها را نهایی کنید

نه‌تنها شما باید ده بیست شوخی‌ای را که روی صحنه  اجرا می‌کنید ازنظر محتوایی بلکه باید آن‌ها را ازنظر قوت و قدرت نیز درجه‌بندی کنید و بعد به‌درستی و به بهترین شکل پشت سر هم بچینید. معمولاً خود شما حس می‌کنید هرکدام  از شوخی‌هایتان چقدر قوی است. می‌توان شوخی‌ها را نیز ازنظر محتوا  سبک‌سنگین کرد. شاید باید شوخی‌های حال به هم زن یا حساسیت‌برانگیز را کنار بگذارید. معمولاً شوخی شروع برنامه، وضعیت شمارا تا آخر برنامه بیمه می‌کند. پس بهتر است با یک شوخی قوی برنامه را آغاز کنید و به‌سرعت نظر تماشاگران را به خود جلب کنید. برخی پیشنهاد می‌کنند با یک شوخی درباره  خودتان شروع کنید، مثلاً خنگی، چاقی و... خودتان. یا شوخی که همین چند دقیقه پیش درراه برایتان اتفاق افتاده است؛ اما هرگز برنامه را با شوخی مشمئزکننده یا حساسیت‌برانگیز شروع نکنید! ازنظر قدرت تأثیرگذاری می‌توان شوخی‌ها را به شوخی‌های  الف. عالی   ب. خوب    ج. متوسط   و د. ضعیف تقسیم کرد. اما تصمیم مهم‌تر، طرز چیدمان آن‌ها هنگام گفتن شوخی است. در اینجا باید تصمیم بگیرید کدام شوخی‌ها را اول و کدام ها را وسط و کدام را آخر بگوید.  برای ادامه کار می‌توان الگوهای مختلف محتوایی شکلی را دنبال کرد: چیدن شوخی‌ها بر اساس توالی زمان رخداد یا توالی داستانی؛ چیدن شوخی‌ها بر اساس سلسله‌مراتب: شروع از موضوع‌های کوچک تا بزرگ (اول درباره دانش‌آموز مدرسه و آخرسر درباره مدیر مدرسه)؛ شروع شوخی‌ها از موضوعات کمتر حساسیت‌برانگیز تا بسیار حساسیت‌برانگیز؛ شروع شوخی با شخص خودتان و بعد رسیدن به شوخی‌های عمومی و...

به‌هرحال موقع چیدمان شوخی‌ها  ازنظر قدرت می‌توان ترکیب‌های مختلفی را پیشنهاد کرد. ولی برخی طنزنویس‌ها پیشنهادشان این است که شوخی‌های ضعیف را کنار بگذارید؛ و بعد  ازآنجاکه درصد کمی از شوخی‌های شما از نوع الف یا عالی است بهتر است در طول برنامه از فرمول الف ب ج الف استفاده کنید. به این معنی که شوخی‌های ضعیف‌تر را لای شوخی‌های قوی پنهان کنید.(به این شیوه می‌گویند لاپوشانی) البته فرمول‌های دیگری هم ارائه‌شده است که  بحث ما را طولانی می‌کند.(می‌توانید این بحث‌ها را در کتاب من با عنوان طنزپردازی به زبان ساده دنبال کنید.)

4. انتقال گرها یا چسب‌های شوخی‌های خود را بررسی کنید

شوخی‌های شما باید نوعی پیوستگی کلامی داشته باشند ضمن اینکه به نظر برسد گفتاری و  فی‌البداهه هستند، یعنی همین الآن روی صحنه به ذهن شما رسیده‌اند. برای این کار معمولاً طنزپردازها از انتقال گرها استفاده می‌کنند. انتقال گرها نوعی چسب‌های کلامی هستند که شوخی‌ها را به‌طور منطقی به هم می‌چسبانند. گاهی  هنگام چیدمان شوخی‌ها احتمال دارد درجایی احساس خلأ یا گسست در بین شوخی‌ها کنید. در این مواقع  باید فوری یک شوخی انتقال گر بنویسید و بین دو شوخی بگذارید تا حالت گفتاری و منطقی شوخی‌ها و تداوم روان آن‌ها درست شود. 
شاید بهترین نوع چیدمان شوخی‌ها در طنز حضوری، شوخی‌های پلکانی باشد شوخی‌هایی که یک شوخی مقدمه (انتقال گر به) شوخی بعدی است.

5. جنبه‌های نمایشی را در متن شوخی‌هایتان وارد کنید

متن شوخی‌ها را باید  برای اجرای روی صحنه بنویسید نه برای چاپ در کتاب یا مجله. برای همین اولاً باید تا می‌توانید در آن‌ها گفت‌وگو وارد کنید و بعد هم  نقش‌های مختلف را بازی کنید.(در متن فیلم‌نامه‌ها و نمایشنامه‌ها نقش‌ها را  معمولاً در پرانتز می‌نویسند).

ننویسید: مادرم همیشه قربان صدقه من می‌رود.

بنویسید: مادرم می‌گوید: آخ قربون آن قد رشید  پسرم شوم. آخ فدای آن هوش و سوادش بشوم.

به‌علاوه دقیقاً حالات، صدا، رفتار مادرتان را  موقع گفتن این حرف درروی صحنه بازی کنید.

6. زمان اجرای خود را تصحیح کنید

معمولاً برنامه‌های طنز حضوری را به سه نوع کوتاه(بین پنج‌تا ده دقیقه برای تلویزیون یا نمایش تلویزیونی)، متوسط(بین 15 تا 30 دقیقه اجرای سالنی) و طولانی(چهل دقیقه تا یک ساعت اجرای سالنی) تقسیم می‌کنند. این اندازه‌ها بستگی به زمانی داردکه برنامه‌ریزها یا مدیران برنامه‌ها در اختیار شما می‌گذارند. بهتر است قبل از اجرای هر برنامه، یک‌بار برنامه خود را مثلاً جلوی آینه! اجرا کنید تا زمان آن دستتان بیاید و بعد با حذف و اضافه کردن چند شوخی زمان آن را تصحیح کنید. در غیر این صورت هم مدیران برنامه‌ها و هم مردم عصبانی خواهند شد. چون چه‌بسا شما فقط مجری یکی از چند برنامه آن روز باشید.

7. همه شوخی‌های خود را حفظ کنید

حتماً باید شوخی‌هایتان را حفظ کنید تا حالت گفتاری آن درروی صحنه حفظ شود. اگر می‌ترسید آن‌ها را فراموش کنید می‌توانید با علائمی ترتیب آن‌ها را روی کف دستتان بنویسید و بعد طوری که مردم نفهمند به دستتان نگاه کنید؛ اما هرگز شوخی‌ها را روی کاغذ ننویسید تا روی صحنه به نوشته‌تان نگاه کنید. چون مردم می‌فهمند شما قبلاً آن‌ها را نوشته‌اید و حالت فی‌البداهه بودن برنامه شما از بین می‌رود.

8. با تقویت جنبه‌های تصویری یا شنیداری اجرایتان، طنز برنامه‌تان را تشدید کنید

با همه اهمیتی که متن شوخی‌ها دارد شاید می‌توانید با وسایلی عمدتاً غیرکلامی نیز طنزهای خود را تشدید کنید. این وسایل عبارت است از: پوشش‌های اغراق‌آمیز  خودتان(آستین‌های بلندتر از اندازه طبیعی، پاچه شلوار خیلی گشاد، کفش‌های خیلی گنده یا سفید و تخت، پیراهن گلی منگلی یا کت یا شلوار بارنگ‌های عجیب‌وغریب)، ظاهر عجیب(صورتی با آرایش‌های عجیب‌وغریب، موهای سیخ، انواع و اقسام سبیل‌ها، دماغ عقابی، عینک اجق‌وجق  و...)،  وسایل بامزه صحنه(قاب عکس‌های عجیب غریب، وسایل خانه عجیب)، وسایل همراه شخصیت(گرفتن کیفی خیلی کوچک در دست)، ادا و رفتار و صداهای عجیب خودتان، صداهای موسیقی و صداهای مختلف دیگر، استفاده از نورپردازی‌های خاص و... البته همه این وسایل را باید معنی‌دار و متناسب باشخصیت روی صحنه خودتان به کار بگیرید.

 9. متن خود را یک  یا چند بار درجایی خلوت برای خودتان اجرا کنید

می‌توانید همان‌طور که گفتم در اتاق در جلوی یک آینه  برنامه خودتان را یک‌بار با تمام ریزه‌کاری‌هایش اجرا کنید و نقایص آن را رفع کنید. گاهی ممکن است برخی از شوخی‌هایتان را تقویت یا حذف کنید یا احساس کنید باید درجاهایی ادایی، گفت‌وگویی یا شوخی تازه‌ای اضافه کنید یا تغییر صدایی و لحنی داشته باشید.