نگاهی به فیلم های سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر 1395

27 بهمن 1395

یادداشت‌های کوتاه در باره مهم ترین فیلم‌های سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر

آزادی به قید شرط(حسین شهابی)

فیلمی ناامیدکننده و ناتمام

متاسفانه فیلم جدید حسین شهابی به شدت ناامیدکننده و ناتمام است. فیلمی که می توانست تاثیرگذار باشد به دلیل فیلمنامه مغشوش و البته تکراری که نیم نگاهی هم به نمونه های مشابه دارد از دست رفته است. فیلم ساز تحلیل درستی از کاراکتر اصلی خود ارائه نمی کند و همین باعث دو گانگی شده است. شخصیت اصلی فیلم به شدت سردرگم و فاقد عمق است. تا جایی که اجازه نمی دهد تماشاگر با او همراهی کند و بدتر از آن کارگردان هم کمکی به حل این مشکل نمی کند. عادتی بدی است که فیلم سازان ما قهرمانان خود را از جامعه طرد و در عوض یک جامعه را در مقابل آنها قرار می دهند و به شکل عجیبی اصرار بر خشونت دارند. اینکه این نگرش یک سویه و تلخ اندیش چقدر در پیشبرد فیلم موفق است جایی تردید دارد.

حسین تقی پور

آباجان(هاتف علیمردان)

معجون مطول

مهم ترین نقطه ضعف فیلم «آباجان» این است که تکلیفش با خودش روشن نیست. در این میان تلاش فاطمه معتمدآریا هم ره به جایی نمی برد و هرگز نمی تواند کمکی به فیلم کند. خرده داستان های پراکنده هم گره ای از کار باز نمی کنند و فیلمی که می توانست در کم تر از شصت دقیقه به یک سرانجامی برسد، بسیار طولانی، خسته کننده و سردرگم از آب درآمده است. آنچه بیش از همه به این معجون مطول آسیب زده شخصیت های کلیشه ای است که هریک از دری وارد و خارج می شوند و هرگز کمکی هم به فیلم نمی کنند و البته به ابهام آن هم می افزایند.

حمیده وطنی

یک قصه به شدت تکراری

به نظر می رسد اکنون وقت آن رسیده که سینماگران ما به ویژه جوان ترها نگاه جدی و عمیق تری به آسیب های جنگ تحمیلی و افراد درگیر با آن داشته باشند. واقعا در این فیلم چه نکته تازه و نویی وجود دارد؟ یک قصه به شدت تکراری و نخ نما شده بدون ذره ای نوآوری و بسیار کلیشه ای و البته پایانی قابل پیش بینی. به واقع این پرسش باقی می ماند چه نقطه درخشانی در نگاه علیمردانی و روایت او از خانواده های درگیر با جنگ تحمیلی در این فیلم دیده می شود؟ شاید دلیل اصلی همه این ها به فیلمنامه به هم ریخته و فاقد انسجام این فیلم باز می گردد.

حسین تقی پور

آذر(محمد حمزه ای)

یک کابوس

نخستین ساخته بلند محمد حمزه ای ظاهری خوش ساخت دارد اما در بطن و ساختارش دچار آشفتگی و تناقض است. فیلم به سینمای اجتماعی تعلق دارد اما فضای تحمیل شده به کارگردان تمرکز را از او گرفته و بین زمین و آسمان رها است. در این میان تکلیف تماشاگر هم معلوم نیست. این برزخ همه فیلم را در بر گرفته و آن را به یک کابوس بدل ساخته است.

حمیده وطنی

اسرافيل(آیدا پناهنده)

فیلمی زنانه

اسرافيل؛ در ادامه «ناهید» فیلم قبلی آیدا پناهنده فیلمی زنانه و در باره مشکلات زندگی زنان در جامعه امروز است و مانند اغلب نمونه های مشابه غم انگیز و مخاطره آمیز است. متاسفانه فیلمی خسته کننده با مضمونی به شدت کلیشه ای و تکراری و البته ریتمی کند که شخصیت هایش با سرنوشت محتومی دست به گریبانند و در این میان شاهد یک مثلث عشقی نافرجام که از منظر فمینیستی شکست خورده و بی سرانجام است و باز مانند نمونه های مشابه مردان خیانت پیشه و نامهربان در کنار زنان مظلوم قرار دارند و این ماجرا همچنان ادامه می یابد... . فیلم علیرغم فضای زیبایش دنیای سیاهی را ترسیم می کند و این تناقض به شخصیت های فیلم هم بسط پیدا کرده و آنها را هم از خود و هم از جامعه گریزان می سازد. عشق رنگ می بازد و اندوهی عظیم آنها را در بر می گیرد و اگرچه به ظاهر یک طرف سامان پیدا می کند اما تازه شروع تردید است.

حسین تقی پور 

گشت ارشاد 2(سعید سهیلی)

 داستان‌هایی پراکنده

شاید به جرات بتوان گفت راهی را که کیمیایی در مسیر به انجام رساندنش بعد از انقلاب لنگان‌لنگان پیمود و گاه بی‌نتیجه بود، سعید سهیلی خوب دریافت کرده است. سعید سهیلی همان‌قدر با لمپن های حاشیه شهر و البته معضلات آن آشناست که روزگاری کیمیایی بود؛ و صدالبته گواه این مدعا گشت ارشاد است. گشت ارشاد، گرچه در مسیر اکران خیری ندید و مشمول تحریم‌های دایه‌های عزیزتر از مادری شد که هرچند وقت یک‌بار سر برآورده و سروصدا می‌کنند؛ اما به‌حق می‌توان گفت فیلم پخته و کاملی بود که قطعاً در گیشه سربلند می‌شد. حال و پس از تجربه‌های تلخ آن روزگار، سهیلی فیلمی محافظه‌کارانه‌تر ساخته است. نه از این باب که جسارتی در گفتارش نباشد. خیر. اتفاقاً تکیه‌کلام‌هایش همه را در برمی‌گیرد؛ اما در همین حد است و بیش از این نیست. گشت 2 ازاین‌رو محافظه‌کارتر است که قصه‌ای با خود ندارد، تنها وجه اشتراکش سه کاراکتر قصهٔ قبلی است و نه بیشتر. سرشار از تکه داستان‌هایی پراکنده است که هیچ ارتباطی باهم ندارند و البته طناز و بعضی موارد گستاخ؛ اما در همین حد. فیلم آن‌چنان‌که برخی مدعی‌اند مستهجن و نامبارک نیست. فیلمی است مفرح که فارغ از دغدغه‌های داستان‌پردازی می‌توان دید. همراه با بازی‌های خوب سهیلی و فرخ نژاد.

 حسین تقی پور

 

انزوا (مرتضی علی عباس میرزایی)

فیلمی آزاردهنده

شاید «انزوا» در نگاه نخست جذاب، فریبنده و ایده‌ای قابل‌تأمل داشته باشد اما عدم درک فیلم‌ساز از جهانی که خلق کرده و تقابل آن با فرمی انتخابی‌اش درنهایت به شکست منجر شده و این شاید به شور و ذوق او در نمایش تجربه‌های جدیدش در عرصه سینما بازمی‌گردد که البته در این فیلم و ساختار موردنظرش به بار ننشسته است. شیوه خلاقانه فیلم‌ساز با تدوین افسارگسیخته بسیار آزاردهنده و شکست فیلم دوچندان می‌کند.
حمیده وطنی

خوب، بد، جلف (پیمان قاسم‌خانی)

یک کمدی جمع‌وجور

نخستین ساخته پیمان قاسم‌خانی یک کمدی جمع‌وجور و البته سهل و ممتنع با فیلم‌نامه‌ای منسجم از اوست که اگر غیرازاین بود باید تعجب می‌کردیم (به‌هرحال بسیاری از فیلم‌نامه‌های کمدی موفق این سال‌ها ماحصل تلاش او و همکارانش است) و انتخاب بسیار هوشمندانه دو بازیگرش (پژمان جمشیدی و سام درخشانی). همه این‌ها یک کمدی جذاب و مفرح را به وجود آورده که اتفاقاً در حد و اندازه خود موفق است.

حمیده وطنی

ماجرای نیمروز (محمدحسین مهدویان)

اثری چشمگیر

دومین فیلم بلند محمدحسین مهدویان پس از «ایستاده در غبار» که در جشنواره سال گذشته موردتوجه قرار گرفت با نگاه به حوادث دهه شصت و شرایط حساس و پراضطراب آن دوران ساخته‌شده است. فیلم بیانگر تلاش گروهک منافقین در جهت تهدید امنیت کشور و ترور مردم و مسئولین دستگاه‌های دولتی و مقابله نیروهای امنیتی با آن‌هاست. مهم‌ترین ویژگی فیلم روایت داستانی تلفیقی از مستند و وقایع حقیقی با فیلم‌نامه‌ای منسجم و شخصیت‌های واقعی است که ازقضا بسیار دقیق پرداخت‌شده و در کنار فیلم‌برداری خوب، طراحی صحنه مناسب، بازی‌های یکدست ماحصل کار چشمگیر است.

حسین تقی پور

 سارا و آیدا (مازیار میری) 

همچنان سیر نزولی

کارنامه سینمایی مازیار میری افت‌وخیز زیادی داشته و آخرین فیلمش "سارا و آیدا" نشان می‌دهد همچنان سیر نزولی در پیش‌گرفته است. نگاه فیلم‌ساز به جامعه و آدم‌هایش در "سارا و آیدا" عمق ندارد و بیشتر سطحی و گذراست. «سعادت‌آباد» میری و آن نگاه نافذ و اخلاق‌گرایانش در بیننده توقعاتی به وجود آورده که هرگز با "سارا و آیدا" ارضاء نخواهند شد.

حسین تقی پور

سوفی و دیوانه (مهدی کرم‌پور)

فانتزی افول کرده

«سوفی و دیوانه» داستانی سرراست و تک‌خطی دارد، دختری در کسوت فرشته مردی را از خودکشی بازمی‌دارد و در ادامه آن دو در خیابان‌های مرکزی تهران بی‌هدف قدم می‌زنند و درباره ارزش زندگی و اینکه باید همیشه امیدوارانه زندگی کرد، گفتگو می‌کنند. بعد قصه برعکس می‌شود و این بار مرد است که دختر را از کمک و همراهی کردن در خودکشی پدرِ دوستش در خانهٔ سالمندان بازمی‌دارد. «سوفی و دیوانه» با آن عنوان فریبنده‌اش فیلم الکنی است و به‌سختی پیش می‌رود و تا پایان هم نمی‌تواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند. فیلم مملو از گفت‌وگوهایی است که گاه به‌سختی از دهان بازیگرانش شنیده می‌شود و بدون آن‌که گره‌ای از فیلم بگشاید به شکل آزاردهنده ادامه می‌یابد. فیلم از همان آغاز شکست‌خورده زیرا جهان فیلم‌ساز با آن نشانه‌های عجیبش هرگز تعمیم نمی‌یابد و فانتزی او بیش از آن‌که به بار بنشیند، افول کرده است. یاد جمله‌ای از یکی از مدیران سینمایی افتادم که سال‌ها قبل گفته بود فیلم‌سازان ایرانی درروی کاغذ چیزی شبیه به جان فورد و ... هستند اما وقتی فیلم می‌سازند چیزی شبیه به دون کیشوت و ملانصرالدین!

حمیده وطنی

«قاتل اهلی» (مسعود کیمیایی)

ظاهری جسورانه

صرف‌نظر از حواشی به وجود آمده برای فیلم «قاتل اهلی» آخرین ساخته فیلم‌ساز کهنه‌کار سینما، مسعود کیمیایی در قیاس با دو سه فیلم آخرش قابل‌تأمل است. اگرچه لحن فیلم صریح و به‌ظاهر جسورانه و افشاگرانه است اما بسیار محافظه‌کار و دچار تشتت موضوع و شخصیت‌هاست. یکی از نقاط ضعف فیلم چند سویه بودن آن است و به همین دلیل تکلیف تماشاگر با آن مشخص نیست. ازیک‌طرف با فساد اقتصادی، رانت و اختلاس مواجه می‌شویم و اینکه برای یکی از شخصیت‌های سیاسی خوش‌نام که فعالیت اقتصادی گسترده‌ای هم دارد پاپوش دوخته می‌شود، بعد پای افراد دیگری هم به قصه باز می‌شود که این خرده داستان‌های متعدد نه‌تنها کمکی به حرکت داستان اصلی نمی‌کنند بلکه فضای فیلم را هم تحت‌الشعاع قرار داده و آن را دچار گسست اساسی می‌کند. در پس این معجون ناهماهنگ دغدغه‌های عدالت‌خواهانه و جوانمردی فیلم‌ساز رنگ‌باخته و دیگر شبحی از آن باقی‌مانده است. فیلم اما برخی از ویژگی‌های آثار موفق و پیشین کیمیایی را به همراه دارد، دیالوگ‌های زیبا و تصویرسازی‌های یگانه که مختص این فیلم‌ساز است.

حمیده وطنی

فیلمی خوش آب و رنگ!

«قاتل اهلی» فیلم خوش آب و رنگی است اما دچار لکنت است. می‌خواهد به‌روز باشد اما از جامعه خودش عقب است، و این پاشنه آشیل فیلم است. فیلم‌ساز خوش‌فکر و اندیشمند ما رو به موضوعی آورده که مردم از آن گذشته و چندان برایشان «تازه» نیست. فیلم خودخواسته به ورطه سقوط در غلتیده و متأسفانه به‌غیراز یک امیر جدیدی و چند دیالوگ خاطره‌انگیز حرفی برای گفتن ندارد.

حسین تقی پور

 نگار (رامبد جوان)

 یک کابوس بی پایان


تلاش رامبد جوان در مواجه با شیوه ای متفاوت با آنچه تاکنون تجربه کرده ستودنی است اما شیفتگی بیش از حد وی به فرم، او را از سوی دیگر بام به پایین انداخته است. «نگار»، شخصیت محوری فیلم در جست وجوی دلیل مرگ پدرش دنیای خیال و واقعیت را در هم می آمیزد و کارگردان از این رهگذر جهان تیره و تاری را تصویر می کند که برون رفت از آن همچون یک کابوس بی پایان غیرممکن به نظر می رسد. این درام روانشناسانه رامبد جوان  البته لحظات جذابی هم دارد که به هرحال قابل اشاره است.

حمیده وطنی

 بدون تاریخ بدون امضاء (وحید جلیلوند)

چالشی عظیم

 «بدون تاریخ بدون امضاء» پس از «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت»، دومین فیلم وحید جلیلوند با رویکرد به سینمای اجتماعی درباره تردید، اخلاق، وجدان و باشرافت زندگی کردن در دنیای امروزی است. یک حادثه زندگی شخصیت اصلی فیلم را دچار چالشی سخت می‌سازد و رویارویی او با این وضعیت در سکوت، جهانش را دگرگون می‌سازد. «بدون تاریخ بدون امضاء» فیلم شریفی است که بدون توجه به الگوهای مشابه راه خودش را می‌رود و درخشش دو بازیگر فیلم امیر آقایی و نوید محمدزاده به باورپذیری آن کمک بسیاری کرده است. فضاسازی موفق کارگردان هم قابل اشاره است.

 حسین تقی پور

 رگ خواب (حمید نعمت‌الله)

 یک رویای سرخوشانه

حمید نعمت‌الله با «رگ خواب» ما را وارد زندگی دختری تنها و منزوی می‌کند که به‌جز پدر کسی را ندارد. زندگی سرد و یکنواختی دارد تا اینکه با جوانی آشنا می‌شود، به او دل می‌بازد و برای رهایی از شرایط تیره‌وتارش به او اعتماد می‌کند. روزنه‌ای گشوده می‌شود وزندگی رنگ تازه‌ای می‌گیرد؛ اما بعد همه‌چیز تغییر می‌کند و دوباره تنهایی و سیاهی. فیلم اضمحلال یک رؤیای سرخوشانه را نشان می‌دهد که بسیار خوب ساخته‌شده است. تصویری عمیق و تأثیرگذار از ناتوانی و تنهایی یک زن که در زندگی آشفته و پرهیاهوی امروزی هیچ پناه و مأمنی ندارد. پایان تلخ و سیاه فیلم در روایتی عاشقانه، تراژدی انسانی را خلق کرده است حقیقتاً یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره می‌توان نامیدش.

 حمیده وطنی